1 . خلاقیت
[اسم]

creativity

/ˌkriː.eɪˈtɪv.ə.t̬i/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خلاقیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: آفرینندگی خلاقیت
مترادف و متضاد innovation
  • 1.Creativity and originality are more important than technical skill.
    1. خلاقیت و اصالت مهم‌تر از مهارت فنی هستند.
  • 2.I admire her creativity.
    2. من خلاقیت او را ستایش می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان