Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مدرک شناسایی
2 . صلاحیت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
credentials
/krəˈdenʃlz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدرک شناسایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اعتبارنامه
2
صلاحیت
شایستگی
1.She has impeccable credentials as a researcher.
1. او به عنوان یک محقق صلاحیت بیچون و چرایی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
credence
creature
creator
creativity
creativeness
credibility
credible
credit
credit card
credit limit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان