خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (گیاه) خزنده
2 . نامحسوس و تدریجی (در مورد ویژگیهای منفی)
[صفت]
creeping
/ˈkriːpɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(گیاه) خزنده
رونده
1.Creeping ivy can do damage to the wall surface.
1. پیچک رونده میتواند به سطح دیوار آسیب برساند.
2
نامحسوس و تدریجی (در مورد ویژگیهای منفی)
a creeping sense of dread
حس نامحسوس و تدریجی وحشت
تصاویر
کلمات نزدیک
creeper
creep
creel
creek
creed
creepy
crema
cremains
cremate
cremation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان