خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوزاندن (جسد)
[فعل]
to cremate
/krəˈmeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: cremated]
[گذشته: cremated]
[گذشته کامل: cremated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سوزاندن (جسد)
1.When she dies she wants to be cremated, not buried.
1. او میخواهد وقتی مرد سوزانده شود و دفن نشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
cremains
crema
creepy
creeping
creeper
cremation
crematorium
crematory
crenated
crenation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان