1 . خجالت‌زده شدن 2 . (خود را) عقب کشیدن
[فعل]

to cringe

/krɪnʤ/
فعل ناگذر
[گذشته: cringed] [گذشته: cringed] [گذشته کامل: cringed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خجالت‌زده شدن خجالت کشیدن

  • 1.It makes me cringe when I think how stupid I was.
    1. وقتی که فکر می‌کنم که چقدر احمق بودم، خجالت‌زده می‌شوم.

2 (خود را) عقب کشیدن خود را جمع کردن (از ترس و...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: عقب کشیدن
  • 1.The dog cringed in terror when the man raised his arm.
    1. وقتی که آن مرد دستش را بلند کرد، آن سگ خود را از ترس عقب کشید.
تصاویر
  •  تصویر to cringe - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان