Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فر کردن (مو)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to crimp
/krɪmp/
فعل گذرا
[گذشته: crimped]
[گذشته: crimped]
[گذشته کامل: crimped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
فر کردن (مو)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
criminally
criminal offense
criminal offence
criminal conversation
criminal
crimper
crimson
cringe
crinkly
crinoline
کلمات نزدیک
criminology
criminologist
criminally
criminalize
criminality
crimson
cringe
cringeworthy
crinkle
crinkly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان