[صفت]

crimson

/ˈkrɪmzən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crimson] [حالت عالی: most crimson]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به رنگ قرمز سیر زرشکی

معادل ها در دیکشنری فارسی: زرشکی
  • 1.she blushed crimson with embarrassment.
    1. (گونه های) او از خجالت به رنگ قرمز سیر درآمد.
[اسم]

crimson

/ˈkrɪmzən/
غیرقابل شمارش

2 قرمز سیر (رنگ) زرشکی

معادل ها در دیکشنری فارسی: لاکی
  • 1.a pair of trousers in crimson
    1. یک شلوار (به رنگ) قرمز سیر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان