خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گذرگاه عابر پیاده
[اسم]
crosswalk
/ˈkrɑˌswɑk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گذرگاه عابر پیاده
خط عابر پیاده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گذرگاه عابر پیاده
مترادف و متضاد
pedestrian crossing
1.You must stop before the crosswalk.
1. باید قبل از گذرگاه عابر پیاده توقف کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
crossroads
crossover
crossing
crossfire
crossed cheque
crosswind
crosswise
crossword
crossword puzzle
crotch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان