خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از ته دل گریه کردن
[جمله]
cry one's heart out
/kraɪ wʌnz hɑrt aʊt/
1
از ته دل گریه کردن
خون گریه کردن
مترادف و متضاد
cry one's eyes out
1.She cried her eyes out after his death.
1. او بعد از مرگ او خون گریه کرد.
2.When we heard the news, we cried our heart out with joy.
2. وقتی ما خبر را شنیدیم از خوشحالی از ته دل گریه کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cry
cruz
crux
crutch
crusty
cry out
cry over spilled milk
cry wolf
crybaby
crying
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان