خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمایشگاهگردان
[اسم]
curator
/kjʊˈreɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمایشگاهگردان
هنرگردان، موزه دار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موزهدار
تصاویر
کلمات نزدیک
curative
curate
curable
cur
cupreous
curb
curbside
curd
curdle
cure
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان