خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سد (آب)
[اسم]
dam
/dæm/
قابل شمارش
1
سد (آب)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بند
سد
1.A dam is a barrier that stops or restricts the flow of water.
1. سد مانعی است که جریان آب را متوقف یا محدود میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
dalmation
dalmatian
dally
dalliance
dallas
damage
damage limitation
damaged
damages
damaging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان