خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناشنوا
[صفت]
deaf
/def/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: deafer]
[حالت عالی: deafest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناشنوا
کر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناشنوا
کر
مترادف و متضاد
hard of hearing
hearing-impaired
1.He's been totally deaf since birth.
1. او از زمان تولد کاملا ناشنوا بوده است.
2.My grandma is starting to go deaf.
2. مادر بزرگم دارد ناشنوا [کر] میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
deadpan
deadly
deadbolt
dead-end job
dead to rights
deaf as a post
deaf-aid
deafness
deal
deal in
کلمات نزدیک
deadpan
deadly
deadlock
deadline
deadhead
deaf mute
deaf-and-dumb
deaf-mute
deafen
deafening
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان