Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دلال
2 . ورقدهنده (بازی ورق)
[اسم]
dealer
/ˈdiː.lər/
قابل شمارش
1
دلال
فروشنده (مواد مخدر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلال
drug dealers
فروشندههای [کاسبان] مواد مخدر
a second-hand car dealer
دلال خودروی دست دوم
2
ورقدهنده (بازی ورق)
کارت پخشکن
1.He works as a dealer in my casino.
1. او به عنوان یک ورقدهنده در کازینوی من کار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
deal with
deal out
deal
deafness
deafening sound
dealership
dealing
dealings
dean
deanna
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان