خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اولین حضور (هنرمند)
[اسم]
debut
/ˈdeɪbjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اولین حضور (هنرمند)
اولین آلبوم (موسیقی)
1.She made her debut as a pianist in 1975.
1. اولین حضور او به عنوان نوازنده پیانو در سال 1975 بود.
2.This is the band's debut album.
2. این اولین آلبوم گروه موسیقی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
debunk
debugger
debug
debtor
debt relief
debut album
debutant
debutante
decade
decadence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان