Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اشکالزدایی کردن
2 . دستگاههای شنود مخفی شده را پیدا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to debug
/ˌdiːˈbʌɡ/
فعل گذرا
[گذشته: debugged]
[گذشته: debugged]
[گذشته کامل: debugged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اشکالزدایی کردن
دیباگ کردن (رایانه)
specialized
2
دستگاههای شنود مخفی شده را پیدا کردن
مکانی را از دستگاه شنود تخلیه کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
debtor
debt relief
debt collector
debt burden
debt
debugger
debunk
debut
debut album
debutant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان