Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دفاعی
[صفت]
defensive
/dɪˈfɛnsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more defensive]
[حالت عالی: most defensive]
1
دفاعی
تدافعی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دفاعی
1.A defensive position
1. یک حالت [موقعیت] دفاعی
2.When she asked why he was late, he got very defensive.
2. وقتی که او پرسید چرا او دیر کرده است، او بسیار تدافعی شد [وقتی که او علت دیر کردن او را پرسید، او حالتی دفاعی به خود گرفت].
تصاویر
کلمات نزدیک
defensible
defenses
defenseless
defense
defenestration
defensively
defer
deference
deferent
deferential
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان