خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متروکه
[صفت]
derelict
/ˈdɛrəˌlɪkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more derelict]
[حالت عالی: most derelict]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متروکه
رها شده، ویران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متروک
متروکه
مترادف و متضاد
abandoned
deserted
1.Even though it was dangerous, the children enjoyed playing in the derelict house.
1. با اینکه خطرناک بود، کودکان از بازی کردن در آن خانه متروکه لذت بردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
derek
deregulation
deregulate
derby
deranged
dereliction
dereliction of duty
deride
derision
derisive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان