خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهدست آوردن
2 . مشتق شدن
[فعل]
to derive
/dəˈraɪv/
فعل گذرا
[گذشته: derived]
[گذشته: derived]
[گذشته کامل: derived]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بهدست آوردن
مترادف و متضاد
obtain
1.I didn't derive much benefit from school.
1. من زیاد از مدرسه (رفتن) سودی بهدست نیاوردم.
2.She derived great satisfaction from helping other people.
2. او رضایت زیادی از کمک کردن به دیگران بهدست آورد.
3.The charity derives its income entirely from donations.
3. (این) خیریه کل درآمدش را از طریق هدایای مردمی به دست میآورد.
2
مشتق شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نشأت گرفتن
منبعث شدن
1.Many English words derive from Latin.
1. خیلی از واژههای انگلیسی از لاتین مشتق شدهاند.
2.The name “Los Angeles” is derived from the Spanish word for angel.
2. اسم "لس آنجلس" از واژه اسپانیایی "آنجل" مشتق شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
derisorily
derisively
derby pie
derby hat
derby
derive from
derriere
descant recorder
descend
descend to
کلمات نزدیک
derivatives
derivative
derivation
derisory
derisively
derived
dermatitis
dermatologist
dermatology
dermis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان