خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویرانی
2 . درماندگی
[اسم]
desolation
/ˌdɛsəˈleɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ویرانی
مخروبگی
1.a state of desolation
1. حالتی از ویرانی
2
درماندگی
فلاکت، غم و اندوه، تنهایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیچارگی
درماندگی
مترادف و متضاد
loneliness
misery
تصاویر
کلمات نزدیک
desolate
desktop publishing
desktop
desk tidy
desk clerk
despair
despairing
despairingly
desperado
desperate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان