[اسم]

desktop

/ˈdesk.tɑp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کامپیوتر رومیزی صفحه کامپیوتر

معادل ها در دیکشنری فارسی: رومیزی کامپیوتر رومیزی
  • 1.my desktop is broken.
    1. کامپیوتر رومیزی ام خراب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان