Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . قطر (دایره)
[اسم]
diameter
/daɪˈæmətər/
قابل شمارش
1
قطر (دایره)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قطر
1.The diameter of the tree was about 22 centimeters.
1. قطر درخت حدوداً 22 سانتیمتر بود.
2.The pond is six feet in diameter.
2. برکه شش پا قطر دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
diamagnetism
diamagnetic
dialysis
dialogue
dialog box
diametrically
diamine
diamond
diamond anniversary
diamond ring
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان