-
We were just having dinner.
ما داشتیم شام میخوردیم.
-
We had some friends over for dinner on Saturday.
ما چند دوست (به عنوان مهمان) برای شام شنبه داشتیم.
-
I'd like to take you out to dinner tonight.
من دوست دارم امشب تو را برای شام بیرون ببرم.
-
I offered to cook dinner.
من تعارف کردم که شام درست کنم.
کاربرد واژه dinner به معنای شام
واژه dinner به معنای "شام" به آخرین وعده غذایی از سه وعده غذای اصلی گفته میشود که در شب خورده میشود. مثلاً:
"?What shall we have for dinner tonight" (امشب برای شام چی بخوریم؟)
در انگلیسی بریتانیایی مخصوصاً در شمال کشور انگلستان برخی اوقات واژه dinner به معنای وعده غذایی نیمروز (که در وسط روز خورده میشود) گفته می شود. مثلا:
" school dinners" (غذای نیمروز مدرسه)
واژه supper و dinner هر دو به معنای "شام" است، اما با هم تفاوتی دارند. اگر وعده غذایی که شبها خورده میشود، بیشتر در رستوران سرو شود و حالت رسمی داشته باشد dinner محسوب میشود. منظور از رسمی این است که غذای اصلی، پیشغذا و پسغذا داشته باشد و سر میز سرو شود. اما حالت غیررسمیتر این وعده غذایی supper است در خانه سرو میشود و به غذای حاضری گفته میشود که معمولاً سرپا یا قبل از خواب خورده میشود.