Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بخشهای (کوچکی) از کتاب و... را خواندن
[فعل]
to dip into
/dɪp ˈɪntuː/
فعل گذرا
[گذشته: dipped into]
[گذشته: dipped into]
[گذشته کامل: dipped into]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بخشهای (کوچکی) از کتاب و... را خواندن
1.I have only had time to dip into the report.
1. من فقط آنقدری زمان داشتم که بخشهایی از گزارش را بخوانم.
2.It's the kind of book you can just dip into.
2. این از آن کتابهایی است که فقط میتوانی بخشهای کوچکی از آن را بخوانی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dip circle
dip
dioxin
dioxide
diovan
dip pen
dip pen nib
dip powder
dip solder
dip switch
کلمات نزدیک
fuck over
dial out
fuck my life
fuck knows
fuck buddy
divide up
fuckboy
fucked out
fucked up
fuckshit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان