خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدرس
2 . دستورالعمل
[اسم]
directions
/dəˈrek.ʃənz/
غیرقابل شمارش
1
آدرس
جهتدهی
مترادف و متضاد
address
1.Can you give me directions to your house?
1. میتوانید آدرس خانهتان را به من بدهید؟
2
دستورالعمل
مترادف و متضاد
command
guideline
information
instruction
1.Just follow the directions on the label.
1. فقط از دستورالعمل های روی برچسب پیروی کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
directional
direction
direct taxation
direct tax
direct speech
directive
directly
directness
director
director general
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان