خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستقیم
2 . بیپرده
[قید]
directly
/dəˈrek.tli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more directly]
[حالت عالی: most directly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مستقیم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیواسطه
راست
یکراست
صاف
مستقیما
مترادف و متضاد
in a straight line
right
straight
indirectly
1.The sun was shining directly in my eyes.
1. خورشید مستقیم به چشمانم میتابید.
2
بیپرده
رک و راست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
با صراحت
مترادف و متضاد
indirectly
1.Let me answer that question directly.
1. بگذار آن سؤال را بیپرده پاسخ دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
directive
directions
directional
direction
direct taxation
directness
director
director general
directorate
directory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان