خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متنوع
[صفت]
diverse
/daɪˈvɜrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more diverse]
[حالت عالی: most diverse]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متنوع
گوناگون، متفاوت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جورواجور
مختلف
متنوع
گونهگون
گوناگون
1.Freud had many diverse interests in psychology.
1. فروید علایق گوناگونی در روان شناسی داشت.
2.New York is a very culturally diverse city.
2. نیویورک از لحاظ فرهنگی شهری بسیار متنوع است.
3.We hold very diverse views on the topic.
3. ما درباره این موضوع نظرات بسیار متفاوتی داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
divers
divergent
divergence
diverge
diver
diversification
diversify
diversion
diversity
divert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان