خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راننده
2 . چوب گلف با سر چوبی
3 . گرداننده (نرمافزار)
[اسم]
driver
/ˈdrɑɪ.vər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
راننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راننده
شوفر
مترادف و متضاد
chauffeur
motorist
1.The driver of the van was killed in the accident.
1. راننده ون در تصادف کشته شد.
a taxi driver
یک راننده تاکسی
2
چوب گلف با سر چوبی
3
گرداننده (نرمافزار)
راهانداز
specialized
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drive-through
drive up the wall
drive to distraction
drive crazy
drive away
driver's license
driveway
driving
driving licence
driving license
کلمات نزدیک
driven
drivel
drive-through
drive-in
drive-by
driver's license
driverless
driver’s license
driveshaft
driveway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان