خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خفه کردن صدا به خاطر وجود صدای بلندتر
[فعل]
to drown out
/draʊn aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: drowned out]
[گذشته: drowned out]
[گذشته کامل: drowned out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خفه کردن صدا به خاطر وجود صدای بلندتر
خاموش کردن، گم شدن (صدا)
1.A train blew its whistle and drowned his voice.
1. قطاری سوت کشید و صدای او را خفه کرد.
2.The noise of the battle was drowned out by his aircraft’s engine.
2. سر و صدای نبرد توسط صدای موتور هواپیمای او خاموش شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
drown
drouth
drought
droste effect
dropped egg
drowse
drowsing
drowsy
drug
drug dealer
کلمات نزدیک
drown one's sorrows
drown
droves
drove
drought
drowning
drowsily
drowsiness
drowsy
drubbing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان