خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درام (ساز)
[اسم]
drums
/dɹʌmz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درام (ساز)
1.I used to play drums in a band.
1. من قبلاً در گروه درام مینواختم.
2.They danced to the beat of the drums.
2. آنها با ضربات درام رقصیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
drumming
drummer
drumlin
drumbeat
drum pad
drumstick
drunk
drunk as a skunk
drunk driver
drunk tank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان