1
to be made to admit to one's mistakes or one's defeat
1.I was forced to eat crow and had to apologize for the mistake that I made.
1.
من مجبور شدم به اشتباهم اعتراف کنم و بابت اشتباهی که کرده بودم عذرخواهی کنم.
2.No surprise, eating crow is kinda his thing.
2.
توضیح درباره اصطلاح eat crow
crow به معنای "کلاغ" چون مردارخوار است گوشتی بد مزه و چندش آور دارد و برای همین خوردن گوشت کلاغ کاری بسیار سخت و ناخوشایند است. برای همین معادل "به اشتباه اعتراف کردن" با این معنا به کار می رود.