خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عادت غذایی
[اسم]
eating habit
/ˈitɪŋ ˈhæbət/
قابل شمارش
1
عادت غذایی
رژیم غذایی
1.He has an awful eating habit.
1. او عادت غذایی بسیار بدی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
eating disorder
eating apple
eatery
eater
eatable
eau de cologne
eaves
eavesdrop
eavesdropper
eavesdropping
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان