خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخوش
[صفت]
ecstatic
/ɛkˈstætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ecstatic]
[حالت عالی: most ecstatic]
1
سرخوش
سرمست، هیجانزده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرمست
نشئه
مترادف و متضاد
euphoric
rapturous
miserable
1.ecstatic fans filled the stadium.
1. هواداران سرخوش ورزشگاه را پر کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ecstasy
ecru
ecotourism
ecoterrorism
ecosystem
ecstatically
ectoderm
ectomorph
ectopic
ectopic pregnancy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان