خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشنده
[صفت]
effulgent
/ɪˈfʌldʒənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more effulgent]
[حالت عالی: most effulgent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درخشنده
درخشان، تابان
مترادف و متضاد
radiant
Shining
1.The golden palace was effulgent.
1. آن قصر طلایی درخشنده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
effrontery
effortlessly
effortless
effort
effluvium
effusion
effusive
effusively
efl
efta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان