خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتخاب کردن (از طریق رأیگیری)
[فعل]
to elect
/ɪˈlɛkt/
فعل گذرا
[گذشته: elected]
[گذشته: elected]
[گذشته کامل: elected]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انتخاب کردن (از طریق رأیگیری)
برگزیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انتخاب کردن
برگزیدن
1.He was elected president in 1997.
1. او در سال 1997 (بهعنوان) رئیسجمهور برگزیده شد.
2.We elected him as our representative.
2. او را بهعنوان نمایندهمان انتخاب کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
eleanor
eldritch
eldest
elderly
elderberry
elected
election
election campaign
election headquarters
electioneering
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان