1 . برق
[اسم]

electricity

/ɪˌlekˈtrɪsəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برق الکتریسیته

معادل ها در دیکشنری فارسی: الکتریسیته برق
مترادف و متضاد current electric power power
  • 1.an electricity bill
    1. قبض برق
  • 2.The electricity has been turned off.
    2. برق قطع شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان