خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قدرت دادن
[فعل]
to empower
/ɪmˈpaʊər/
فعل گذرا
[گذشته: empowered]
[گذشته: empowered]
[گذشته کامل: empowered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قدرت دادن
اختیار دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وکالت دادن
1.The feminist movement empowered women and gave them more confidence.
1. جنبش فمنیسم به زنان قدرت داد و به آنها اعتماد به نفس بیشتری اعطا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
emporium
employment agency
employment
employer
employee
empowerment
empress
emptiness
empty
empty-handed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان