خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قادر ساختن
[فعل]
to enable
/ɛˈneɪbəl/
فعل گذرا
[گذشته: enabled]
[گذشته: enabled]
[گذشته کامل: enabled]
صرف فعل
1
قادر ساختن
ممکن کردن
مترادف و متضاد
allow
1.the evidence would enable us to exonerate him.
1. شواهد ما را قادر خواهد ساخت که او را تبرئه کنیم.
2.This new program will enable older people to study at college.
2. این برنامه افراد مسنتر را قادر میکند که در دانشکده درس بخوانند.
تصاویر
کلمات نزدیک
en-suite
en suite
en route
en masse
en bloc
enact
enactment
enamel
enamelwork
enamor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان