خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یکسان فرض کردن
[فعل]
to equate
/iˈkweɪt/
فعل گذرا
[گذشته: equated]
[گذشته: equated]
[گذشته کامل: equated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
یکسان فرض کردن
مساوی دانستن
1.I don't see how you can equate the two things.
1. من متوجه نمیشوم تو چطور میتوانی این دو چیز را یکسان فرض کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
equanimity
equals sign
equally
equalizer
equalize
equation
equator
equatorial
equestrian
equestrianism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان