خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متغیر
[صفت]
erratic
/ɪˈrætɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more erratic]
[حالت عالی: most erratic]
1
متغیر
نامعین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
متغیر
مترادف و متضاد
unpredictable
1.The artist's paintings have an erratic qualify, some being excellent, and others mediocre.
1. نقاشی های هنرمند کیفیت متغیری دارند، برخی عالی هستند و برخی متوسط.
تصاویر
کلمات نزدیک
errant
errand boy
errand
err
eroticism
erratically
erratum
erroneous
erroneously
error
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان