خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اشتباه
[اسم]
error
/ˈer.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اشتباه
خطا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشتباه
خبط
خطا
سهو
غلط
لغزش
1.He admitted that he'd made an error.
1. او اعتراف کرد که اشتباه کرده است.
2.Human error
2. خطای انسانی
تصاویر
کلمات نزدیک
erroneously
erroneous
erratum
erratically
erratic
error correction
error message
erse
erstwhile
erudite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان