1 . منتهی شدن
[فعل]

to eventuate

/ɪˈventʃueɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: eventuated] [گذشته: eventuated] [گذشته کامل: eventuated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منتهی شدن انجامیدن، منجر شدن

مترادف و متضاد result
  • 1.A thorough investigation eventuated in a comprehensive report.
    1. یک بررسی جامع و کامل منتهی به گزارشی جامع شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان