خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمونه
[صفت]
exemplary
/ɪɡˈzempləri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exemplary]
[حالت عالی: most exemplary]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نمونه
سرمشق، الگو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مثالزدنی
1.Her behavior was exemplary.
1. رفتار او سرمشق بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
exegesis
executor
executive committee
executive branch
executive assistant
exemplify
exempt
exemption
exercise
exercise bike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان