خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از حد
[صفت]
exorbitant
/ɪgˈzɔrbɪtənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exorbitant]
[حالت عالی: most exorbitant]
1
بیش از حد
مفرط، گزاف (پول)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هنگفت
گزاف
مترادف و متضاد
excessive
reasonable
1.Her exorbitant praise made me uncomfortable.
1. ستایش بیش از حد او مرا معذب کرد.
2.to pay exorbitant interest
2. پرداختن بهره گزاف
تصاویر
کلمات نزدیک
exoneration
exonerated
exonerate
exodus
exocrine gland
exorcise
exorcism
exorcist
exoskeleton
exothermic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان