خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منقرضشده
[صفت]
extinct
/ɪkˈstɪŋkt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منقرضشده
در معرض نابودی، نیست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منقرض
1.The red squirrel is in danger of becoming extinct in England.
1. سنجاب قرمز در انگلستان در خطر منقرض شدن است.
an extinct species
یک گونه جانوری منقرضشده
تصاویر
کلمات نزدیک
externally
external line
external
extermination
exterminate
extinction
extinguish
extinguisher
extirpate
extol
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان