1 . منقرض‌شده
[صفت]

extinct

/ɪkˈstɪŋkt/
غیرقابل مقایسه

1 منقرض‌شده در معرض نابودی، نیست

معادل ها در دیکشنری فارسی: منقرض
  • 1.The red squirrel is in danger of becoming extinct in England.
    1. سنجاب قرمز در انگلستان در خطر منقرض شدن است.
an extinct species
یک گونه جانوری منقرض‌شده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان