Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آیششده (زمین)
2 . آیش
3 . آیش دادن (کشاورزی)
[صفت]
fallow
/ˈfæˌloʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آیششده (زمین)
مترادف و متضاد
uncultivated
1.A fallow field which is ready to be cultivated.
1. زمینی آیششدهای که آماده زراعت است.
توضیحاتی در رابطه صفت fallow
توصیف زمینی که شخم میزنند ولی یکسال در آن چیزی نمیکارند تا قوت بگیرد.
[اسم]
fallow
/ˈfæˌloʊ/
قابل شمارش
2
آیش
زمین آیششده، زمین شخمشده و نکاشته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آیش
[فعل]
to fallow
/ˈfæˌloʊ/
فعل گذرا
[گذشته: fallowed]
[گذشته: fallowed]
[گذشته کامل: fallowed]
صرف فعل
3
آیش دادن (کشاورزی)
آیش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آیش دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
fallout
fallopian tube
falling-out
falling-off
fallible
fallow deer
falls
false
false alarm
false friend
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان