خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چاقی
[اسم]
fatness
/ˈfætnəs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چاقی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چاقی
1.Fatness tends to run in families.
1. چاقی معمولا در خانواده ارثی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fatigues
fatigued
fatigue
fathom
father’s day
fatten
fatten up
fattening
fattish
fatty
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان