Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درک کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to fathom
/ˈfæðəm/
فعل گذرا
[گذشته: fathomed]
[گذشته: fathomed]
[گذشته کامل: fathomed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
درک کردن
فهمیدن
مترادف و متضاد
comprehend
understand
1.I cannot fathom why you don't love me.
1. نمی توانم درک کنم چرا مرا دوست نداری.
تصاویر
کلمات نزدیک
father’s day
fatherly
fatherland
fatherhood
father-in-law
fatigue
fatigued
fatigues
fatness
fatten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان