[اسم]

father-in-law

/ˈfɑð.ər.ɪn.lɔː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پدرزن پدرشوهر

معادل ها در دیکشنری فارسی: پدرزن پدرشوهر
  • 1.My father-in-law was a banker.
    1. پدرزنم/پدرشوهرم بانکدار بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان