خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . افسرده بودن
[عبارت]
feel blue
/fil blu/
1
افسرده بودن
دل گرفته بودن
مترادف و متضاد
feel depressed
feel sad
1.It was Sunday evening, and everybody felt blue after the nice weekend.
1. شب یکشنبه بود و همگی بعد از گذر یک آخر هفته خوب دلشان گرفته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
feel at ease
feel
feedstuff
feedlot
feeding bottle
feel for
feel free
feel guilty
feel homesick
feel in one's bones
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان