خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قاطعانه
2 . (بهطور) محکم
[قید]
firmly
/ˈfɜːrm.li/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more firmly]
[حالت عالی: most firmly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قاطعانه
بااطمینان، مطمئنا
مترادف و متضاد
decidedly
definitely
irresolutely
1.‘I can do it,’ she said firmly.
1. او بااطمینان گفت: «من میتوانم انجامش دهم.»
2.I firmly believe that we must take action on this.
2. قاطعانه معتقدم که ما باید در این باره دستبهکار شویم.
2
(بهطور) محکم
مترادف و متضاد
hard
softly
1.Make sure the rope is firmly attached before attempting to climb down it.
1. مطمئن شو که طناب محکم وصل شده باشد، قبل از آنکه بخواهی از آن پایین بروی.
تصاویر
کلمات نزدیک
firmament
firm
firing squad
firing line
fireworks
firmness
firmware
first
first aid
first aid kit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان